امام مجتبی(ع) و بقیع-شهادت

آخر یه روز شیعه برات حرم می سازه

حرم برای تو شه کرم می سازه

آخر برات یه گنبد طلاا می سازیم

شبیه گنبد امام رضا می سازیم

سر مزارت ضریح طلا می سازیم

مثل ضریح شش گوشه بهش می نازیم

سقا خونه بنا کنیم با شور واحساس

سر قبر ام البنین مادر عباس

دخیل می بندیم و می گیم بر تو اسیریم

حسن حسن می گیم و از عشقت می میریم

به کوری عایشه و دشمن حیدر

بقیع تو آباد می شه گل پیمبر

آقا می یاد و می گیره تقاص زهرا

بقیع تو آباد می شه به جان مولا

جوادحیدری

 

این روزها...

این روزها
به انتقام همان روزها
نشانه گرفته اند زینبیه را
تازه کمر راست کرده اند یزیدیان
از خطبه های کمرشکن کاخ های شام

باز آمدم كه درد دلم را دوا كني

باز آمدم كه درد دلم را دوا كني
تا بلكه بيشتر دل من مبتلا كني
 
بازآمدم كه باتو كمي درد دل كنم
شايد مرا زبغض گلويم رها كني
 
خواهم زفاطميه بگويم براي تو
بايد دوباره مجلس روضه بپا كني
 
سخت است خواندن اين روضه ها بيا
تا با زبان خود سر اين روضه وا كني
 
فصل عزاي مادرت آمد شتاب كن
بايد بيايي و طلب خون بها كني
 
آن شب غرور مادرتان پشت در شكست
آقا بياكه حق عدو را اَدا كني
 
زهرا كه رفت هم نفس چاه شدعلي
تادق نكرده است تو بايد دعا كني
 
آقا مدينه مجلس گريه بپا مكن
بايد و گرنه گريه ي خود بي صدا كني
 
يعني شبيه فاطمه مجبور مي شوي
بيرون شهر كلبه ي احزان بنا كني